پارت دوم عشق غیر ممکن
آت:ببینم
تو الان بابای منی؟
جیمین :نه من میشم عموی ناتنیت کوچولو
آت:آها
رسیدیم به یه عمارت بزرگ خوشگل بود
رفتیم داخل یه مرد خیلی جذاب روی مبل نشسته بود عررر چه کراشهه
جیمین :یونگی برات یه دختر خونده آوردم
من باید برم بهتره باهاش مهربونه باشی
شوگا:اههههه باشع
شوگا: بیا بشین (نشستم)
خودتو معرفی کن
آت:جانگ آت هستم و ۱۴ سالمه
شوگا :هوم منم مین یونگی هستم بهم میگن شوگا و ۲۸ سالمه
آت:میشه بهت بگم بابا؟
شوگا :چرا که نه(خیلی خوشحالم چه دختره خوشگلیههه)
آت:بابا شغلت چیه؟
شوگا :بابا(لبخند اما زودی به خودش اومد) اهم مافیام
آت :واقعا؟
یونگی :آره
آت:بابا چرا شبیه گربه هستی؟
یونگی :بچه کسی تا حالا جرعت نکرده ایونو به من بگه
آت:چرا؟
یونگی : یک مافیام دو سادیسم دارم
آت:واقعا اما بابا به این خوبی کسی دلش میاد ؟
هیییی ملت لیاقت ندارن
یونگی: خیلی خوشحالم که یکی ازم نمیترسه و دوستم داره
عاححح (چته منحرف🤨)فک کنم عاشقش شدم
تا پارت بعد به درود
تو الان بابای منی؟
جیمین :نه من میشم عموی ناتنیت کوچولو
آت:آها
رسیدیم به یه عمارت بزرگ خوشگل بود
رفتیم داخل یه مرد خیلی جذاب روی مبل نشسته بود عررر چه کراشهه
جیمین :یونگی برات یه دختر خونده آوردم
من باید برم بهتره باهاش مهربونه باشی
شوگا:اههههه باشع
شوگا: بیا بشین (نشستم)
خودتو معرفی کن
آت:جانگ آت هستم و ۱۴ سالمه
شوگا :هوم منم مین یونگی هستم بهم میگن شوگا و ۲۸ سالمه
آت:میشه بهت بگم بابا؟
شوگا :چرا که نه(خیلی خوشحالم چه دختره خوشگلیههه)
آت:بابا شغلت چیه؟
شوگا :بابا(لبخند اما زودی به خودش اومد) اهم مافیام
آت :واقعا؟
یونگی :آره
آت:بابا چرا شبیه گربه هستی؟
یونگی :بچه کسی تا حالا جرعت نکرده ایونو به من بگه
آت:چرا؟
یونگی : یک مافیام دو سادیسم دارم
آت:واقعا اما بابا به این خوبی کسی دلش میاد ؟
هیییی ملت لیاقت ندارن
یونگی: خیلی خوشحالم که یکی ازم نمیترسه و دوستم داره
عاححح (چته منحرف🤨)فک کنم عاشقش شدم
تا پارت بعد به درود
- ۲.۴k
- ۲۱ اسفند ۱۴۰۳
دیدگاه ها (۶)
در حال بارگزاری
خطا در دریافت مطلب های مرتبط